به نام خدا

مقام و منزلت معلم

معلم از زبان واسطه فیض الهی، در ملکوت آسمان ها عظیم خوانده می شود: « قالَ الصَّادقُ عَلیه السَّلام : مَن تَعلَّمَ العِلمَ و عَمِلَ بِهِ و عَلَّمَ لِلّهِ دُعِیَ فی مَلکُوتِ السَّماواتِ عَظیماً»

معلم مظهر اسم شریف محیی است که نفوس مستعد را به آب حیات علم احیا می کند، معلم اگر در مسیر ارزش ها گام بردارد و کارش الهی باشد در حقیقت فرزندان معنوی پرورش می دهد و از عقیم بودن بدر می آید و تا آثار وجودیش باقی است از آنها بهره مند است که ارتقای درجات نوری در نشأت ماورای طبیعت عایدش می گردد، بدون این که از پاداش عاملان به آثارش چیزی کم شود. علم شخص روح انسان و عمل ویژه بدن او در عالم آخرت است و هر کس به صورت علم و عمل خویش در سرای دیگر برانگیخته می شود و این معلم است که می تواند چنین ملکاتی را در انسان ها شکوفا سازد و آن ها را به سوی سعادت جاویدان رهنمون نماید. اگر نهال وجود طفل و نوجوانی به دست باغبانی شایسته قرار گیرد، شجره طیّبه ای پدید می آید که ثمرات نورانی و معنوی آن معلم و متعلّم را ارتقاء خواهد داد:

قدر خود بشناس و مشمر سرسری                                   خویش را کز هرچه گویم برتری

آن که دست قدرتش خاکت سرشت                             حرف حکمت بر دل پاکت نوشت

از این جهت امام خمینی(ره) شغل معلمان را بسیار شریف دانسته و آن را در ردیف برنامه های تعلیماتی پیامبران دانسته اند و فرموده اند: «شما باید خیلی توجه داشته باشید که یک مردم عادی نیستید، شماها معلم نسلی هستید که در آتیه همه مقدّرات کشور به آن نسل سپرده می شود» و خاطرنشان ساخته اند: «معلم امانت داری است که غیر از همه امانت ها، انسان امانت اوست»(و در جمع گروهی از بانوان دزفول فرموده اند: «شغل شما، شغل انسان سازی است، معلم انسان درست می کند، همان شغل انبیاست، انبیاء آمدند...انسان درست کنند، آنها معلم همه بشر هستند، شما هم معلم یک عده هستید اینها در یک محیط وسیع تر و ماها در یک محیط کوچک تر، بنابراین، این شغل شما، شغل بسیار شریفی است لکن مسؤولیت آن هم بسیار زیاد است.

مقام معظم رهبری حضرت آیة اللّه العظمی خامنه ای متذکر گردیده اند: «حقیقت این است که معلم با بار معنایی که در این کلمه هست در همه جوامع نقش تعیین کننده دارد، زیرا در هر جامعه ای آنچه که تضمین کننده بقاء حرکت آن ایشان در جایی دیگر می فرمایند: «معلمین، نسل آینده ما را می سازند و چشم و چراغ این مملکت اند و صرف نظر از مجاهدین... باید بگویم که مؤثرترین و والاترین مشاغل، معلمی است زیرا همه برای کوتاه مدت و یا میان مدت کار می کنند ولی معلّم برای استمرار زمان کار می کند، همه مصرف کننده نیروی انسانی هستند و معلّم تولید کننده نیروی جامعه و در اختیار آن جامعه است، نسل های روبه رشدی هستند که اداره امور آن جامعه را در آینده بر عهده خواهند داشت. پس جهت آینده هر جامعه جهت نوباوگان آن جامعه است و نوباوگان در اختیار معلمان هستند.

اگر تربیت را فراهم نمودن زمینه های بالندگی، متعادل کردن و بالابردن گوهر آدمی بدانیم و هدفش را فعلیت بخشیدن به استعدادهای بالقوه آدمی در جهت کمال مقدّر و قرب الی اللّه در نظر آوریم، بدون شک معلّمان در تحقق این امر نقش ارزنده و بسزایی دارند و اگر مقصد تعلیم را انتخاب و انتقال عناصر فرهنگی و تجارب بشری به نسل دیگر تصور کنیم این معلمان اند که در جوامع گوناگون و در اعصار مختلف در انتقال چنین عناصر و مفاهیمی سهم فراوانی داشته اند.

اگر هدف از تزکیه را پاکسازی روح وروان و دل از تمامی زنگارهای گناه و آلودگی ها بدانیم این معلمان هستند که مراحل تخلیه، تحلیه و تجلیه را برای به کمال رسانیدن آدمی عملی می سازند. شهید ثانی می نویسد: به واسطه معلم است که دانش در دنیا باقی می ماند و از بین نمی رود، از این رو تدریس و تعلیم از مهم ترین عبادات و از واجب کفایی است

با سخنان معلم، انسان جانی تازه بدست می آورد، با شنیدن کلامش پر می گیرد و پرواز می کند و به آسمان انسانیت صعود می نماید و به سرچشمه زلال و حکمت دست می یابد، کلام معلم دیده درون را می گشاید و بصیرت آدمی را افزایش داده و ارزشهای والا را در معرض دید او قرار می دهد، تلاش معلم شوق ها را به تکاپو وا می دارد و رفتارش دل ها را خاضع و خاشع می نماید، فروغ بینش او روان شاگردان را نوازش می دهد و آنان را بنده خود می سازد، چنان که علی(ع) فرموده اند: «من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً»(20). در تجلیل از منزلت معلم امام صادق(ع) فرموده اند: تمامی موجودات زمین، ماهیان دریا و هر کوچک و بزرگی در زمین و آسمان برای معلّم خوب طلب آمرزش می کنند به یکی از مشاهیر گفتند: چرا معلم خود را بیش از پدرت تعظیم می نمایی؟ پاسخ داد: پدرم مرا از عالم ملکوت به زمین آورد ولی استادم مرا از زمین به سوی آسمان ارتقاء داد.

شدت احترام علامه طباطبایی نسبت به استاد و مربّی عرفان خود آیة اللّه سید علی قاضی طباطبایی به حدی بود که حدود دو سال پس از رحلت ایشان یکی از شاگردان وی به، علامه طباطبایی عطر تعارف نمود، آن مفسّر بزرگ شیشه عطر را به دست گرفته و گفتند دو سال است که استادمان به سرای باقی شتافته و من تا به حال عطر نزده ام

جواد اقتصادخواه یکی از معلمان علامه جعفری در کلاس چهارم دبستان است، علامه جعفری از وی به عنوان فردی فاضل، متدین و دلسوز نام می برد و می افزاید یک روز که در دانشگاه مشهد سخنرانی داشتم همین که پشت میز قرار گرفتم، از دور فردی را دیدم که آشنا به نظر می رسید، دقت کردم دیدم آقای جواد اقتصادخواه است وقتی قیافه ایشان را دیدم به جهت احساس احترام چند دقیقه ای نتوانستم سخنرانی کنم

شهید مطهری از استاد خویش علامه طباطبایی با احترام و تجلیل فراوان سخن می گفت و در برخی از سخنرانی ها و نوشته ها از وی به عنوان استادنا الکرام علامه طباطبایی روحی فداه یاد می کند.

علامه حسن زاده آملی می گوید: محضر اساتیدم همه شریف و عزیز بود، هر یک از کواکب قدر اوّل آسمان معارف حق الهیه بوده اند. بنده حریم استادان را بسیار حفظ می کردم، سعی می نمودم در حضورشان به دیوار تکیه ندهم کوشش داشتم چهارزانو بنشینم، مواظب بودم سخنی را در محضرشان زیاد تکرار نکنم، یک بار در محضر حکیم الهی قمشه ای نشسته بودم، خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم، ایشان فرمودند: چرا چنین کردی؟ گفتم: من لیاقت ندارم دست شما را ببوسم.

جایگاه مقام معلم در اسلام

خداوند متعال نسبت به شان و مقام عالم و متعلم عنایت خاصی مبذول داشته و آنان را بر سایر طبقات ممتاز ساخته است.

پدر و معلم از جمله کسانی هستند که نقش مهم و اساسی در شکل گیری شخصیت هر فردی دارد. به همین جهت آموزه های دینی ما جایگاه ویژه ای را برای آنها تعریف کرده است.

امام علی (ع) : قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَمیراً؛ به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی.  (تصنیف غرر الحکم و دررالکلم ص435 )

معلم می سوزد ولی نمی سوزاند، هدایت می کند و گمراه نمی سازد، آتش درونش سرد است و سلام، و درود او همچون عود و رایحه اش جهانگیر. معلم چراغ هدایت و کشتی نجات است.

معلم راهنمای خوبی ها و نیکی ها و هدایتگر و بیدار کننده است. معلمی، همان گونه که معلم پیر انقلاب (ره) فرموده، شغل انبیاست و امت سرگردان را از وادی جهل و ضلالت به سر منزل هدایت و سعادت و از دریای پرتلاطم فساد و انحراف به ساحل امیدبخش نجات و نیکبختی می رساند.

سرنوشت جوامع بشری مرهون سعی و تلاش آموزگاران و معلمان است. در قدرت و توان هیچ کس نیست که مقام و ارزش معلم را برشمارد. چنان که هیچ کس را یارای آن نیست که فعل ایزد بستاید یا نقش عظیم رسولان الهی را بر کاغذ بنشاند. از این رو، خداوند متعال نسبت به شان و مقام عالم و متعلم عنایت خاصی مبذول داشته و آنان را بر سایر طبقات ممتاز ساخته است. او به شخصیت آنان ارج نهاده و برای آنان امتیاز ویژه ای قائل شده است.

جایگاه و منزلت معلم در قرآن

معلمی در قرآن به عنوان جلوه‏ای از قدرت لا یزال الهی، نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی دانسته شده است و در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:

اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: 1ـ 5) بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.

در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. مقام معلم بودن را خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد.از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.

پروردگار عالم، دانش و معرفت را از لحاظ شرافت و ارزش در اوج همه مراتب و مقامات قرار داده و بر آدم ابوالبشر علیه السلام منت نهاد: «و علم آدم السما» کلها...(بقره/ ۳۱)

در برخی دیگر از آیات کتاب متین خود نیز به صراحت، برتری معلمان را بر سایر خلق برمی شمارد و آنان را بر تارک تمامی طبقات مردم قرار می دهد: «... قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوا الا لباب.» (زمر/۹) در زمینه اهمیت کار معلمی همین بس که او فرمود: «من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا...» (مائده / ۳۲): هر کس نفسی را زنده کند به واقع، تمام جهانیان را زنده گردانیده است (با توجه به اینکه زنده کردن روح و دل آدمی به علم و دانش برتر از زندگی بخشیدن به بدن مادی است.) و همین افتخار برای معلم بس که اگر تا قیامت بدان مباهات کند برازنده اوست.

و باز می فرماید : خلق الانسان ، علمه البیان ( سوره ی الرحمن آیه ی 3 – 4 ) انسان را بیافرید و به او گفتن آموخت . بنا بر این آیات مذکور خداوند امین را معلم انسانها و جهان هستی می داند و این خود نشانگر عظمت و شکوه مقام معلم در قاموس هستی است .

دومین معلم، پیامبر اکرم(ص) است که خود فرمود: من معلم برانگیخته شده ام و ائمه اطهار و بزرگان دین نیز هر یک معلمانی برجسته و راهنمایانی بس شایسته بوده اند. در میان احادیث پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) روایات مربوط به ارزش و اعتبار علم و عالم و متعلم به قدری فراوان است که احصای تمامی آنها نزدیک به محال می نماید.

در عظمت منزلت و مقام معلم همین کافی است که بزرگ ترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم(ص) به این ویژگی خود افتخار می کرد . آن حضرت چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش می فرمود: «اللهم اغفر للمعلمین و اطل اعمارهم و بارک لهم فی کسبهم؛ (کشف الخطا، ج1، ص48) خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!»

قرآن در برخی از آیات به جایگاه معلّم اشاره کرده و از آن به بزرگی یاد می کند. جایی به طریق سؤال که می فرماید: قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون یعنی بگو: آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند مساوی هستند؟! (هرگز) این آیه تعریفی است بر اینکه عالمان و جاهلان هرگز مساوی نیستند و اگر فلسفۀ مساوی نبودن عالمان و غیر عالمان را در قرآن جستجو کنیم قرآن می گوید:

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهیان دریا و هر موجود زنده ای در فضا و همه اهل آسمان و زمین برای معلمی که نیکی به مردم بیاموزد طلب آمرزش می کند. دانشمند و دانشجو در پاداش با یکدیگر برابرند و در روز قیامت بدین سبب، بسان دو اسب مسابقه با یکدیگر به رقابت می پردازند.

و بالاخره در مقام و جایگاه رفیع معلم همین بس که حضرت امیر المومنین علی (ع) می فرمایند : (( من علمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً )) کسی که به من یک حرف بیاموزد مرا بنده ی خود کرده است . سخنی زیبا از امام صادق علیه السلام ارزش و مقام معلم خوب را روشن می سازد. حضرت می فرماید: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهی های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار خوب طلب آمرزش می کنند».

پیشوای سوم مکتب ما وقتی معلمی سوره حمد به فرزند دلبندش میآموزد به پاس احترام و قدردانی از معلم، هزار دینار و هزار حله به او می بخشد، دهان او را نیز پر از در می گرداند. وقتی برخی از کوته نظران بر او خرده می گیرند که چرا چنین کردی، می فرماید: «این پاداش (بی مقدار) کجا و ارزش واقعی تلاش و آموزش او کجا؟»

بی سبب نیست که معلم پیر انقلاب، امام راحل قدس سره، در شان معلم می فرماید: «مقام معلم مقام والایی است، مقامی بالا تر از مقام معلم نیست. مقام معظم رهبری نیز در این باره می فرمایند: «واژه معلم... جزو واژه های مقدس است. در جامعه ما، که اساس در تعلیم و تزکیه و تربیت قشرهای گوناگون است، معلم مقام ویژه ای دارد.

البته این شرافتها و فضایل برای معلم، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد. شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد. -

شریفترین و پرمسئولیت‏ترین شغلها

این شغل شریفترین شغل ها و پرمسئولیت‏ ترین شغلهاست. شریفترین شغل هاست، برای اینکه شغل انسان‏ سازی است؛ همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند. قرآن یک کتاب انسان‏ سازی است؛ و نازل شده است برای اینکه انسان درست کند. و این شغلی که معلمان دارند ، شغل آدم‏سازی است. اگر آدم  بسازیم، مملکت ما نجات پیدا می ‏کند. همیشه آدمها هستند که مقدرات کشورها را در دست می‏گیرند. اشخاصی که ملتها را می‏توانند نجات بدهند و کشور را می‏توانند آباد کنند و دنیا و آخرت ملت را می‏توانند تعمیر کنند فرهنگیها هستند. پس فرهنگ یک کارخانۀ آدم‏سازی است؛ چنانکه انبیا هم برای همین معنا آمدند آدم درست کنند.

 

در جامعه انسانی، اساسی ترین کار، تعلیم و تربیت است و کسی که این رسالت را به دوش می کشد معلم است. معلمی به هر گونه تلاشی که برای هدایت، تکامل و آموزش انسان صورت می گیرد، اطلاق می شود. از همین روست که پیامبران، معلم بشر خوانده می شوند. دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.

معلمی، شغل پیامبران

«تعلیم» سرمشق همۀ انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها مأموریت داده شده؛ مأموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند. و آنهایی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند. آن وقت که ملائکه اشکال کردند که آدمی که مفسد در ارض هست چرا خلق فرمودی. جواب این بود که من می‏دانم چیزهایی که شما نمی‏دانید. دنبالش هم خداوند تعلیم همۀ «اسماء» را به آدم کرد و وقتی که عرضه داشت به ملائکه، آنها دیدند که نمی‏توانند اینطوری که آدم می‏تواند ادراک کند حقایق را، آنها نمی‏توانند. از اول این بود که «آدم» که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر بود. انبیا هم معلم بشر بودند. شغل معلمی یک شغل عمومی است برای انبیا گرفته، تا اولیا تا فلاسفه و امام، تا علما و تا فرهنگیان.پس شغل، شغل بسیار بزرگی است شغل آدم‏سازی. دیگر شغلها به این درجه نمی ‏رسند؛ برای اینکه آنها مربوط به جهات دیگر است. در عالم هیچ موجودی به پایۀ انسان نمی‏رسد؛ و هیچ شغلی به پایۀ انسان‏ سازی نمی ‏رسد. پس شغل بسیار بزرگ است، بسیار شریف است.

پیشرفت و بدبختی ملتها از مدرسه‏

مسئولیت سنگینی بر دوش فرهنگیان است. هر چه شغل عظیم باشد، مسئولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است. مسئول تمام مقدراتی که برای یک کشوری پیش می‏آید، مسئول تمام انسانهایی که باید انسان بشوند، مسئول تمام جوان هایی که زیردست آنها باید تربیت بشوند. تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان، معلم؛ و مقدرات هر مملکتی به دست همینهاست که از فرهنگ بیرون می‏آیند؛ و پیشرفت هر کشوری و عقب ‏ماندگی هر کشوری باز به دست معلمین است. معلم است که با ساختن خود، افراد را، کشور را پیش می ‏برد؛ . معلم است که انسانها را یا کارآمد و یا متعهد بار می ‏آورد، و یا سربار بار می‏ آورد و ناامید. همه این محصولات از کارخانه انسان سازی مدرسه‏ ها بلند می‏شود. همۀ سعادتها و همۀ شقاوتها ریشه اش از مدارس، و کلیدش دست معلمین بزرگوار است.

از صفات ویژه یک استاد و معلم، مطالعه ،درس خواندن وعلم آموزی است و صفت دیگر نظم در رفتار و کردار؛ این دو صفت از ویژگی های این شغل شریف است.

نتیجه گیری :

ازآیات و روایات به وضوح پیداست که علم وعلم آموزی ، از اهمیت فراوانی برخورداراست تا آنجا که علم را تضمین کننده ی سعادت انسان ها دانسته اند. چه بسا که تنها علما و دانشمندان از خداوند خوف و وحشت دارند. کلامی الهی را بهتر و خوبتر می فهمند و قدرت و عظمت خداوند را بهتر درک می کنند .

نکته دیگر که لازم به یادآوری است اینکه خداوند در بعضی از آیات اولین معلّم بشر معرفی شده است و همین طور اولین کسی که قرآن را به پیامبر (ص) آموخت .از این جهت احترام گذاشتن به معلّم و استاد، احترام به خداوند است و بالعکس بی حرمتی نسبت به شخصیت معلم بی احترامی به خداوند بلند مرتبه. اگر انتظار می رود معلمان جامعه شایسته باشند و به وظایف قرآنی خود عمل کنند . پس سزاوار است مورد احترام و تکریم از جانب متعلمین قرار گیرند و حرمت و شأن معلم حفظ شود . -

همیشه روزگار از بدو خلقت و حتی پیش از آن، تا خدا بوده و هست معلم بوده و هست و هر روز. روز معلم است، اما در انقلا ب عزیز ما، این روز، مصادف با سال روز شهادت شهید مرتضی مطهری است; همو که خلعت معلمی بر قامت رسایش برازنده بوده و علا وه بر برخورداری از «مداد العلما»» با نثار خون خویش مصداق «دما» الشهدا»» نیز گردید و از دو ویژگی علم و شهادت بهره مند شد. یاد او و تمامی معلمان راستین بشریت گرامی باد.

 مقام و منزلت معلم در قرآن

تعلیم و تعلم از شؤون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلّم به صورت سنّت حسنه آفرینش درآمد.

انسان نیز با پذیرش این مسؤولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.

در جامعه انسانی، اساسی ترین کار، تعلیم و تربیت است و کسی که این رسالت را به دوش می کشد معلم است. معلمی به هر گونه تلاشی که برای هدایت، تکامل و آموزش انسان صورت می گیرد، اطلاق می شود. از همین روست که پیامبران، معلم بشر خوانده می شوند.

دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.

خداوند متعال نیز به عنوان معلم اوّل از خلقت و آموزش انسان در پی هدفی است و آن تربیت جانشین برای خود در کره خاکی است:

اِذ قالَ رَبُّکَ للْمَلئِکَةِ إنّی جاعِلٌ فِی الارض خَلیفَةً (بقره:30). آن گاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: می خواهم در زمین خلیفه و جانشین قرار دهم.

از این رو، برای تربیت انسانی که شایسته و جانشین خودش باشد، خود در مقام معلم و در نخستین درس به آموختن مطالبی می پردازد که انسان را در مسیر رشد و کمال قرار دهد و آن آموختن رمزهای علم و معرفت است که در قرآن از آن با نام «اسماء الهی» یاد شده است: وَ عَلَّمَ ءَآدَمَ الْأَسمآءَ کُلَّها. (بقره: 31) خداوند همه اسم ها را به آدم آموخت.

خواست پروردگار بر این است که بر انسان منّت گذارده و زمین و نعمت هایش و هم چنین پایه های دریافت علوم و دانش ها و ارزش ها و در یک کلمه «اسماء» را در اختیار انسان بگذارد تا او با بهره گیری از آن ها و با پیمودن سیر آفاقی و انفسی به قله تکامل، یعنی به مقام جانشینی الهی برسد.

جایگاه و منزلت معلم در قرآن

معلمی در قرآن به عنوان جلوه‏ای از قدرت لا یزال الهی، نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی دانسته شده است و در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است: اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: 1ـ 5) بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست. در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.

مقام معلم بودن را خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد.از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.

در جایی دیگر نیز در قرآن کریم خداوند خود را معلم معرفی کرده است . آنجا که می فرماید : و علم الادم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکته فقال انبئونی باسماء هولاء ان کنتم صادقین ( سوره ی بقره آیه ی 31 ) و نامها را به تمامی به آدم بیاموخت .سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت . و گفت : اگر راست می گوئید مرا به نامهای اینها خبر دهید .

و باز می فرماید : خلق الانسان ، علمه البیان ( سوره ی الرحمن آیه ی 3 – 4 ) انسان را بیافرید و به او گفتن آموخت .

بنا بر این آیات مذکور خداوند امین را معلم انسانها و جهان هستی می داند و این خود نشانگر عظمت و شکوه مقام معلم در قاموس هستی است .

دومین معلم، پیامبر اکرم(ص) است که خود فرمود: من معلم برانگیخته شده ام و ائمه اطهار و بزرگان دین نیز هر یک معلمانی برجسته و راهنمایانی بس شایسته بوده اند.

آیات قرآن کریم مهمترین ویژگی انبیاء الهی را تعلیم مردم بیان کرده و آن گرامیان را به عنوان معلمان بشر می شناساند و می فرماید: «لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولامن انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (ال عمران-164)

خداوند بر مومنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و برایشان کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.»

در عظمت منزلت و مقام معلم همین کافی است که بزرگ ترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم(ص) به این ویژگی خود افتخار                 می کرد . آن حضرت (ص) چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش می فرمود: «اللهم اغفر للمعلمین و اطل اعمارهم و بارک لهم فی کسبهم؛ (کشف الخطا، ج1، ص48) خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!»

قرآن در برخی از آیات به جایگاه معلّم اشاره کرده و از آن به بزرگی یاد می کند.

جایی به طریق سؤال که می فرماید: قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون یعنی بگو: آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند مساوی هستند؟! (هرگز) این آیه تعریفی است بر اینکه عالمان و جاهلان هرگز مساوی نیستند و اگر فلسفۀ مساوی نبودن عالمان و غیر عالمان را در قرآن جستجو کنیم قرآن می گوید:

اوّلا: تنها عالمان هستند که از خداوند خوف و وحشت دارند: إنّما یخشی الله من عباده العلماء.

ثانیاً: بعضی از مسائلی که در قرآن به طور مثل ذکر شده اند و این مثل را جز عالمان نمی فهمند، آنجایی که می گوید: و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها إلا العالمون[6] یعنی اینها مثلهای هستند که ما برای مردم می زنیم و جز عالمان آن را نمی فهمنند.

امّا جای دیگر منزلت و جایگاه مؤمن عالم را با مؤمن عادی چند برابر و بزرگ می داند. آنجایی که می فرماید: یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجاتٍ[7] یعنی «خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده اند بالا می برد و به کسانی که بهره ای از علم دارند درجات بزرگی می بخشد».

و بالاخره در مقام و جایگاه رفیع معلم همین بس که حضرت امیر المومنین علی (ع) می فرمایند : (( من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا )) کسی که به من یک حرف بیاموزد مرا بنده ی خود کرده است .

سخنی زیبا از امام صادق علیه السلام ارزش و مقام معلم خوب را روشن می سازد. حضرت می فرماید: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهی های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار خوب طلب آمرزش می کنند».

البته این شرافتها و فضایل برای معلم، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد.

شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در  وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه  ترکیبی  به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا  تمامی تلاشهای علمی و عملی را  مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و  با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد.

معلم شایسته از دیدگاه قرآن :

با توجه به اهمیت مقام و منزلت معلم در قرآن به بررسی برخی از اوصاف معلمین از منظر کلام وحی می پردازیم :

نخستین و اساسی ترین نشانه معلم نمونه، برخورداری او از سوز و گداز «انسان سازی» است. تنها عده معدودی از انسان ها هستند که همه وجودشان سرشار از سوز و گداز سازندگی است. این افراد عاشق تربیت هستند. قوی ترین انگیزه در آنها، سوز و شوق انسان سازی است. این افراد، از هدایت فردی به شادی و خرسندی دست می یابند. سوز و گداز، اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی معلم نمونه است .

انسان ها به طور فطری عاشق کمال هستند و بی اختیار در برابر کمال به خضوع درآمده، جذب آن می گردد. وقتی شاگردی جذب کمالی از کمالات معلم شود، به سوی آن کمال و صاحب کمال کشیده خواهد شد. تغییرات اخلاقی، با گفتار و پند و اندرز صورت نمی پذیرد، بلکه کردار و رفتار انسان هاست که موجب دگرگونی در دیگران می گردد.

امام صادق علیه السلام در سخنی ارزشمند می فرماید: «مردم را با اعمال و رفتار خود به خوبی ها دعوت نمایید و توجه داشته باشید که دعوت زبانی، فاقد ارزش و بها است».

اما اینگه گفته شده معلمی شغل انبیاست خود بی‌شک نیاز به اسنادی دارد که با نگاهی تقریبا موشکافانه نمایان می‌شود.

جایگاه و مقام معلم در آیات متعددی از قرآن کریم ذکر شده است و به نظر می‌رسد معلمی، حرفه‌ای است که خود خداوند متعال به تبیین وظایف آن پرداخته است.

1 دعوت به توحید :

توحید، پایه و اساس دین است. شناخت یگانگی خداوند انسان را به کرنش در برابر مبدأ آفرینش وادار می کند. به زندگی انسان هدف و رنگ و معنا می بخشد. لذا نخستین اصلی است که همه پیامبران الهی در جامعه بشری مطرح نموده اند. در فرهنگ قرآنی، لقمان در مقام معلّمی و تعلیم و تربیت فرزندش، که شاگرد او نیز هست، نخستین اصلی را که بیان می کند، همان توجه به وحدانیت و یکتایی خداست:

یا بُنَی لا تُشْرک باللّه اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ (لقمان: 13) پسرم، برای خدا شریک قرار مده؛ زیرا شرک ستمی بزرگ است.

این مسأله بیان می کند که هر کسی که در مقام تعلیم و تربیت قرار می گیرد ـ در هر سطح و رشته ای ـ باید آغاز و انجام آموزش او برای خدا باشد؛ بکوشد تفکر خدا محوری را در ذهن های پاک و بی آلایش شاگردانش بیدار و بارور نماید و روح های بزرگ آنان را به سوی مبدأ نور به پرواز درآورد که اگر غیر از این باشد، تکلیف شان را به جای نیاورده اند.

2 - خلوص نیت :

از دیدگاه کلام وحی، جاودانگی هر عملی نیاز به خلوص نیت دارد و بدون این ویژگی اعمال افراد ارزش واقعی نخواهد داشت:«فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعباده ربه احداً (کهف -110)

هر که برای وصول به لطف و رحمت پروردگارش امیدوار است، باید کاری شایسته (با خلوص نیت) انجام دهد، و هیچ کس و هیچ چیز را در عبادت پروردگارش شریک نکند!»

«فاعبد الله مخلصا له الدین¤ الالله الدین الخالص (زمر-3) پس خدای را با خلوص نیت درعمل به آئین حق، بندگی کن، هان ای انسان! دین و آئین خالص وپاکیزه از آن خدای متعال و برای او است.»

امام صادق (ع) فرمود: ((المعلم لایعلم بالاجر و یقبل الهدیه اذا اهدی الیه؛(وسایل الشیعه، ج 17، ص 156)

معلم به خاطر مزد درس نمی دهد، (بلکه برای خدا و با خلوص نیت آموزش می دهد) و هرگاه هدیه ای به او دادند، آن را می پذیرد.))

3 -  صلاحیت علمی و هنر مندی معلم :

بدون علم و آگاهی هرگز کاری سامان نمی یابد و دانستن راه و روش تعلیم از اساسی ترین شرط های شغل معلمی است.

هنگامی که حضرت موسی (ع) مامور شد که در نزد معلمی به آموزش بپردازد خداوند او را به نزد فردی عالم و آگاه تر از خودش راهنمایی کرد. قرآن در این زمینه می فرماید:«فوجدا عبداً من عبادنا آتیناه رحمه من عندنا و علمناه من لدنا علماً. موسی و همراهش در ادامه سیر علمی خود[ بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت ]و موهبت عظیمی[ از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»

آری بدون علم و تخصص کافی، هرگز امر تعلیم و تعلم ممکن نخواهد شد. حرفه معلمی هم چنانکه از اسمش پیداست انتقال علم و دانشی است که دروجودش نهفته است. هر کس که بدون کسب صلاحیت لازم بخواهد به امر تعلیم و تعلم بپردازد علاوه بر اینکه موجبات خواری و ذلت خود را فراهم خواهد آورد لطمات جبران ناپذیری نیز به جامعه وارد خواهد کرد.

معلم بودن، تنها در انحصار معلومات نیست، بلکه افزون بر معلومات و تخصص، هر معلم باید با هنر معلمی آشنا باشد؛ یعنی بداند چگونه از معلومات خود بهره بگیرد و به عبارت دیگر، با چه زبانی با شاگردان سخن بگوید، چه شیوه هایی را در ارتباط با شاگردان در نظر بگیرد و چگونه با شاگردان ارتباط برقرار سازد.

4 - فروتنی و گذشت :

از ویژگی های معلمان موفق، تواضع و گذشت آنان در مقابل خطاهای شاگردان می باشد. عفو و گذشت یک معلم از خطاهای متعلمین می تواند هم شخصیت معلم را در برابر دانش آموزان محبوب و دوست داشتنی جلوه دهد و هم درس عملی خوبی برای آنان باشد. قرآن کریم حضرت یوسف (ع) را به داشتن این صفت پسندیده ستایش نموده و آن را به عنوان یک درس عملی برای تمام انسان ها آموزش می دهد و گفتگوی آن معلم وارسته انسان ها را با برادران خطا کارش اینگونه نقل می کند:«قالوا تالله لقدء اثرک الله علینا و ان کنا لخاطئین؛ برادران گفتند: به خدا سوگند که خداوند تو را بر ما برگزید و برتری داد وحقیقت این است که ما خطا کار بودیم.» یوسف (نیز با بزرگواری تمام)، فرمود:«لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین (یوسف-91) امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست، خداوند شما را می آمرزد، و او مهربان ترین مهربانان است.»

علی(ع) نیز فرمود:«من تواضع للمتعلمین و ذل للعلماء ساد بعلمه (بحارالانوار، ج 75، ص 6) هر معلمی که بر شاگردانش تواضع و فروتنی کند و در برابر دانشمندان خود را کوچک و پایین دست به حساب آورد، با دانش خود به آقایی می رسد.»    

5 - عدالت در بین شاگردان :

طلحه بن زید در تفسیر آیه «و لاتصعر خدک للناس» از امام صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «لیکن الناس فی العلم سواء عندک».

یعنی باید همه مردم از لحاظ دریافت های علمی در دیدگاه تو، مساوی و برابر باشند و باید سهم و بهره از علم را به طور مساوی به آنها بپردازی و در میان آنها تبعیض روا نداری.

6 -عطوفت و مهربانی :

از نشانه های معلمان شایسته رافت و محبت آنان نسبت به شاگردان خویش است. اگر معلمی در جلسه درس رفتاری خشن، تکبرآمیز و همراه با زور و تهدید در پیش گیرد هرگز در امر تربیت توفیق نخواهد یافت. در مقابل مهرورزی، فروتنی و نرمش وی- در برخورد با شاگردانش- دل و ذهن آنان را به او متمایل کرده و با تمام وجود آموخته های معلم را دریافت خواهند کرد. خداوند این رمز توفیق در امر تعلیم و تربیت را اینگونه به پیامبر خود یادآور می شود: «و اخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین(شعراء-215)؛و بال و پر خود را برای مومنانی که از تو پیروی می کنند بگستر [و نسبت به آنان، متواضع و فروتن باش]!»

اساس یادگیری بر مبنای احساس خوشایندی و ناخوشایندی است. اگر آموزش همراه با احساس خوشایندی باشد، پر جاذبه و پایدار خواهد بود و اگر با آن همراه نباشد، ناپایدار خواهد بود. مهربانی و عاطفه لازمه شغل معلّمی است. خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:

فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّه ِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظَّا غَلیظ الْقَلب لاَنفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ (آل عمران: 159) پس به [برکت] رحمت الهی، با آنان نرم خو] و پر مهر] شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی، به یقین از پیرامون تو پراکنده می شدند.

7 -احترام به شخصیت و نام شاگردان :

یک معلم کاردان و وظیفه شناس، معمولاراجع به نام و نسب و فامیلی و شهر و احوال و مشخصات دانش آموزان در جلسه درس خود، اطلاعاتی را کسب کرده و از آن در ارائه درس خوب بهره می گیرد، به ویژه آن که اگر آنان را با قشنگ ترین نامشان صدا بزند و محترمانه خطاب کند از توهین و تحقیر آنان بپرهیزد و در تکریم آنان بکوشد؛ در سوره حجرات آمده است:

ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!» (حجرات-11)

آری، تکریم و خطاب کردن محترمانه، نوعی تجلیل از شخصیت شاگردان است که علاوه بر جذب قلوب آنان، اعتماد به نفس را نیز در وجودشان تقویت می کند و در کمال شخصیتشان موثر است.

8 -عشق به تربیت و گریز از دنیاپرستی :

مربی و معلم حقیقی همواره به کار خود عشق می ورزد و هرگز جایگاه مقدس تعلیم و تربیت را وسیله ای برای رسیدن به مطامع دنیوی قرار نمی دهد. البته متولیان امر تربیت باید مسائل و مشکلات دنیوی معلمان را برطرف کنند، اما او خود هرگز رسیدن به زخارف دنیوی را هدف اصلی قرار نمی دهد چرا که می داند خداوند متعال وعده فرموده: «من کان یرید حرث الاخره نزد له فی حرثه و من کان یرید حرث الدنیا نوته منها و ما له فی الاخره من نصیب» (شوری-20)

کسی که بهره های آخرت را بخواهد، ما نیز به تلاش های او برکت و افزایش می دهیم و بر محصولش می افزاییم و کسی که فقط بهره دنیا رابطلبد. کمی از آن به او می دهیم اما در آخرت هیچ بهره ای ندارد!»

9 -  عامل به گفته ها :

امام صادق(ع) در تفسیر آیه «انما یخشی الله من عباده العلماء» فرمود: دانایان و راهنمایان خداشناس و بیمناک از او، عبارت از کسانی هستند که عمل آنها گفتار آنها را تایید نموده و با آن هماهنگی دارد. اگر کردار کسی، گفتار او را تایید نکند و میان کردار و گفتارش ناهماهنگی، مشهود گردد، نمی توان عنوان عالم دانشمند و معلم و مربی جامعه بر او اطلاق کرد.

10 سعه صدر:

تعلیم و تربیت کار آسانی نیست، مسوولیتی دشوار است که هر کس، توان پذیرفتن آن را ندارد. کار آموزش صبر، تحمل و شرح صدر می خواهد؛ شرح صدر، یعنی: «ظرفیت روحی بسیار بلند و تحمل بسیار زیاد» وقتی حضرت موسی علیه السلام مأمور اصلاح و تربیت فرعون شد، احساس کرد که بار بسیار سنگین (امر اصلاح فرعون) بر دوشش نهاده شده. از این رو، چنین از خدا درخواست کرد:

رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری؛ وَ یَسِّرلی اَمْری؛ واحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لسانی یَفْقَهوا قَولی (طه: 27 ـ 30) خدایا! به من شرح صدر عنایت کن. کارم را آسان کن؛ از زبان من گره بگشای تا حرف هایم را بفهمند.

حضرت موسی علیه السلام برای اصلاح و رویارویی با فرعون به جای لشگر، از خدا شرح صدر می خواهد؛ دلی به وسعت دریا داشته باشد که بتواند در برابر مشکلات بُردبار باشد.

نتیجه گیری :

ازآیات و روایات به وضوح پیداست که علم وعلم آموزی ، از اهمیت فراوانی برخورداراست تا آنجا که علم را تضمین کننده ی  سعادت انسان ها دانسته اند. چه بسا  که تنها علما و دانشمندان از خداوند خوف و وحشت دارند. کلامی الهی را بهتر و خوبتر می فهمندو قدرت و عظمت خداوند را بهتر درک می کنند .

نکته دیگر که لازم به یادآوری است اینکه خداوند در بعضی از آیات اولین معلّم بشر معرفی شده است و همین طور اولین کسی که قرآن را به پیامبر (ص) آموخت .از این جهت احترام گذاشتن به معلّم و استاد، احترام به خداوند است و بالعکس بی حرمتی نسبت به شخصیت معلم بی احترامی به خداوند بلند مرتبه.

اگر انتظار می رود معلمان جامعه شایسته باشند و به وظایف قرآنی خود عمل کنند |پس سزاوار است مورد احترام و تکریم از جانب متعلمین قرار گیرند و حرمت و شأن معلم حفظ شود .

.و اما نکته آخر:  با توجه به مطالبی که گفته شد  آیا وقت آن نرسیده که معلمان و مربیان جامعه به طور جدی تر ، تعلیم و تربیت قرآن مدار  را در دل و جان فرزندان این مرز و بوم جا دهند  . آیات خدا وند را بر فطرت پاک آنان تلاوت کنند و اساس کار خود را بر مبنای کتاب انسان ساز و آسمانی قرآن قرار دهند تا رسیدن به سرمنزل مقصود وطی راه کمال سهلتر و دست یافتنی تر شود و هدف تعلیم و تربیت محقق تر ؟.

منابع :

1 – البرهان فی تفسیر القرآن جلد 4

ویژگی های معلم خوب

به طور کلی، برای معلمان، دو نقش یا دو وظیفه منظور گردیده است. نخستین وظیفه آنان، مسئولیتی است که در برابر فرهنگ جامعه خود بر عهده گرفته اند و دیگر، وظیفه ای که در قبال شاگردان پذیرفته اند. این دو وظیفه اغلب همزمان با یکدیگر انجام می گیرد.

ارسطو می گوید: افتخار کسانی که به کودکان تعلیم می دهند، بیش از کسانی است که آنها را به وجود می آورند.[1] معلم و دانش آموز، دو رکن اساسی آموزش و پرورش هستند. آموزش و تدریس، کاری بسیار ظریف و حساس است و هر کسی که سواد یا معلوماتی در زمینه خاصی کسب کرده است، نمی تواند معلم موفقی باشد. پس معلم شایسته، کسی نیست که در یک دبستان یا دبیرستان تدریس می کند، بلکه می تواند هر فرد واجد شرایطی باشد که در حوزه تربیتی فعالیت کرده و می خواهد در کار تدریس و فن آموختن، موفقیت به دست آورد.[2]

نقش تربیتی معلم

 به طور کلی، برای معلمان، دو نقش یا دو وظیفه منظور گردیده است. نخستین وظیفه آنان، مسئولیتی است که در برابر فرهنگ جامعه خود بر عهده گرفته اند و دیگر، وظیفه ای که در قبال شاگردان پذیرفته اند. این دو وظیفه اغلب همزمان با یکدیگر انجام می گیرد.

نقش معلم نسبت به فرهنگ

 منظور از فرهنگ، طرز زندگی معمول یا میراث اجتماعی مردم است و محصول هرگونه تجربه های انسانی است که در پرتو آن، گروهی از مردم به راه و رسم زندگی خود ادامه می دهند. یکی از وظیفه های هر معلمی، انتقال بخشی از ویژگی های فرهنگ ملت خود، به نسل جوان جامعه است که مورد تأیید اکثر مردم قرار گرفته باشد. اما باید توجه داشت آموزش و پرورشی که فقط به حفظ دستاوردهای گذشته و فرهنگ موجود بپردازد، نمی تواند پویا، مترقی و متحول به شمار آید. بنابراین، ممکن است برای معلم چهار وضع یا حالت پیش آید:

یک. نفی فرهنگ موجود: معلمانی که میراث فرهنگ ملی را نادیده می انگارند، آن را عامل عقب ماندگی می شمارند و معتقدند که چنین فرهنگی برخلاف طبیعت، آزادی و آرزوهای بشری است و پیروی از آداب و رسوم آن، نادرست و ابلهانه است. بدین جهت، می کوشند شاگردان خود را از تعلق به چنین فرهنگی نومید و دلسرد نمایند.

دو. طرح فرهنگ نو: چون این دسته از معلمان، افرادی نوگرا و تجدد طلبند، به طرح و ایجاد فرهنگ آرمانی و متعالی خود، دست می زنند. برای اجرای این منظور به شاگردان خود، نگرش ها، ارزش ها و معلوماتی را می آموزند که سبب حرکت آنان به سوی آرمان های آنان می گردد.

سه. حفظ فرهنگ موجود: گروه دیگری از معلمان، خود را حامی و پشتیبان فرهنگ جامعه خود می شمارند و برای ارزش ها، اعتقادها، دانش های ملی و میهنی، اهمیت فراوانی قایلند. فرهنگ موجود را، آن گونه که هست، ارج می نهند، به تجلیل و ستایش نقاط مثبت آن می پردازند و می کوشند آن را بی کم و کاست، به نسل های بعدی تحویل دهند.

چهار. اصلاح فرهنگ موجود: این دسته از معلمان بدون دلیل منطقی، به نفی و تغییر یا حفظ فرهنگ، کوشش نمی کنند، بلکه آن را مورد ارزیابی دقیق قرار می دهند. جنبه های مثبت و منفی، سودمند و زیان آور آن را مشخص کرده و سعی می کنند، تضادهایی که در فرهنگ وجود دارد، روشن سازند و راه حل احتمالی آنها را بیابند تا از صدمه زدن به معیارهای ارزشمند آن جلوگیری کنند.

وظایف معلم در قبال موفقیت دانش آموزان

 معلمان خوب، در تضمین موفقیت و پیشرفت شاگردان خود، وظیفه مهمی بر عهده دارند و قبل از هر شرطی لازم است دو پیش نیاز زیر را دارا باشند.

یک. علاقه به تدریس: پژوهشگران، عشق و علاقه به تدریس را، نخستین پیش نیاز هنر معلمی دانسته اند و این نباید به آن معنا باشد که معلمی شغل شریف و مورد احترام مردم است، بلکه بدان سبب که، تا کسی به کار تدریس علاقمند نباشد، نمی تواند در موفقیت شاگردان نایل آید.

دو. توانایی ایجاد علاقه در شاگردان: تنها علاقه خود معلم به موضوع درسی، کافی نیست، معلم باید بتواند این علاقه را در شاگردان خود نیز ایجاد کند. تدریس خوب و مؤثر نیاز به مهارت دارد و این هنگامی حاصل می شود که معلم نشان دهد، هم به شغل خود و هم به کار تدریس علاقمند است. معلمانی که به درس علاقه دارند، اما نسبت به شاگردان خود، بی تفاوت هستند، کلاسشان اغلب سرد و کسل کننده جلوه می کند.[3]

عوامل مؤثر در کارآیی معلم

بومی بودن: اینکه معلم متعلق به همان منطقه مورد اشتغال باشد.

همزبانی: از نوعی عامل فرهنگی حکایت می کند، زیرا زبان از ارکان انسجام فرهنگی است.

اشتراک رأی: به هم نظر بودن و مشابهت آرا و عقاید معلم و شاگردان از لحاظ مذهبی، سیاسی، اخلاقی و. .. مربوط می شود و به طور کلی، یک عامل مثبت در کارآیی تدریس است، هر چند نباید الزاما معلم و شاگردان، هم رأی باشند.

نگرش شغلی: طرز تلقی از شغل خود یا خصوصیات دیگری از جمله رضایت یا عدم رضایت و بی تفاوتی را شامل می شود.

برنامه ریزی معلم: طرح تدریس و برنامه ریزی معلم از جلسه اول تا آخرین جلسه، امری مهم است و موجب افزایش کارآیی معلم می گردد.[4]

ویژگی های معلم از نظر جان دیویی

 جان دیویی، از فلاسفه تعلیم و تربیت در قرن اخیر، که معتقد است معلم خوب باید دارای ویژگی های زیر باشد:

معلم خوب، باید به تفاوت های فردی شاگردان خود، آگاهی داشته باشد.

معلم خوب، باید قدرت هدایت کلاس به سوی هدف های مشخص شده را داشته باشد.

معلم خوب، باید احساسات سلطه جویانه خود را کنترل کند.[5]

ویژگی های معلم خوب

 هرچند یک معلم خوب و موفق در موقعیت ها و محیط های مختلف، متفاوت است، با این حال، معلمان خوب به طور کلی، خصوصیات مشترکی دارند از قبیل:

علاقه به تدریس:

به این معنی که معلم باید به خود تدریس و موضوع مورد تدریس، علاقه داشته باشد.

ثبات عاطفی و روانی: معلم به عنوان یک رهبر و الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تحت تأثیر عواطف و هیجاناتش تصمیم گیری نکند، به طوری که دانش آموزان بتوانند به او اعتقاد و اطمینان داشته باشند.

ادامه به تحصیل:

 معلم کسی است که همیشه احساس نیاز به یادگیری و فراگیری مطالب تازه داشته باشد و مطالعات خود را پس از کسب مدرک تحصیلی متوقف نکند.

حس مهربانی و همدردی با دانش آموزان: معلم باید رفتارش به گونه ای باشد که دانش آموزان بتوانند، آزادانه ناراحتی ها و مشکلات خود را با او در میان بگذارند و مطمئن باشند به خاطر اشتباهات مرتکب شده، مورد انتقاد او واقع نخواهند شد.

روحیه همکاری:

 یک معلم خوب همیشه آماده همکاری با دیگر معلمان است، خصوصا اگر احساس کند که وجودش در این همکاری مؤثر و لازم است.

صبر و بردباری:

 یکی از خصوصیاتی که واقعا یک معلم خوب باید از آن برخوردار باشد، بردباری است. زیرا اصولا معلم با کودکان و نوجوانان سروکار دارد و این افراد به خاطر کمی سن و تجربه، گاهی رفتارهایی از خود بروز می دهند که اگر معلم بردباری کافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.

رعایت انصاف در ارزشیابی ها: دانش آموزان به اظهار نظر معلم در مورد خود، خیلی اهمیت می دهند و چنانچه ارزشیابی معلم منصفانه نباشد، موجب کینه و دشمنی و در نتیجه دوری گزیدن برخی از دانش آموزان از معلم می گردد، که این حالات عاطفی، ثمرات بدی در پی خواهد داشت.

آشنایی با اصول روان شناسی: معلم باید علاوه بر داشتن تخصص در زمینه ای خاص که تدریس می نماید، با اصول کلی روان شناسی نیز باید آشنایی داشته باشد. چنانچه معلم با قوانین رشد، یادگیری، خصوصیات سنی گروه های مختلف و. .. آشنا باشد، خیلی از مسائل و مشکلات را می تواند به آسانی توجیه کرده و راه حل آنها را بیابد.

قدرت بیان:

 خوش صحبتی و قدرت بیان، یکی از عواملی است که در ایجاد رابطه با افراد، فوق العاده مؤثر است و معلم باید حتما از این نیرو برخوردار باشد. بسیاری از افراد، باسواد و مطلع هستند ولی در اظهار مطالب و تفهیم آن به دیگران، ناتوانند.

یک معلم خوب کسی است که مرتب از فعالیت های آموزشی که انجام می دهد، ارزشیابی به عمل آورد. یعنی با توجه به هدف های آموزشی و رفتاری که در آغاز شروع هر کلاس در نظر دارد، باید ببیند تا چه حد به این هدف ها دست یافته و تا چه حد توانسته در دل دانش آموزان نفوذ کند و مورد تأیید آنها واقع شود.

آراستگی ظاهر:

معلمی که در روز، چندین ساعت در برابر دانش آموزان کلاس ظاهر می شود، باید از نظر ظاهر کاملا آراسته، پاکیزه و منظم باشد.[6]

ویژگی های معلم در مورد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

 در زمینه اثربخشی فعالیت معلم، پژوهش هایی صورت گرفته است که براساس این پژوهش ها، ویژگی های زیر را فهرست کرده اند:

    ۱. استفاده متنوع از مطالب و روش های تدریس

    ۲. آموزش همراه با شور و شوق

    ۳. رفتار آموزشی مطابق با وظیفه و کار آموزشی

    ۴. پرهیز از عیب جویی و انتقادات تند و خشن

    ۵. استفاده بیشتر از سبک تدریس غیرمستقیم

    ۶. تأکید بیشتر بر محتوای آموزشی.[7]

    ۷. بنابر آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت یک معلم خوب:

    ۸. رابطه اش با دانش آموزان مثبت است.

    ۹. به احساسات دانش آموزان توجه می کند.

    ۱۰. نظم و کنترل کلاس را در اختیار دارد.

    ۱۱. محیط مطلوبی برای یادگیری پدید می آورد.

    ۱۲. از کار با دانش آموزان لذت می برد.

    ۱۳. دانش آموزان را به فعالیت های یادگیری می کشاند.

    ۱۴. خلاق و نوآور است.

    ۱۵. به آموزش مهارت خواندن تأکید دارد.

    ۱۶. دانش آموزان را به داشتن تصویر خوبی از خود هدایت می کند.

    ۱۷. به طور جدی در فعالیت های رشد حرفه ای خود شرکت می کند.

    ۱۸. انعطاف پذیر است و به موضوع درسی تسلط کافی دارد.

    ۱۹. ثابت قدم است و عادلانه رفتار می کند.[8]

پی نوشت ها:

[1]. کیت ا. اچسون و مردیت دامین گال؛ نظارت و راهنمایی تعلیماتی، ترجمه محمدرضا بهرنگی، تهران، کمال تربیت، 1380، چاپ دوم، ص 54.

[2]. پارسا، محمد؛ روان شناسی تربیتی، تهران، سخن، 1374، چاپ اول، ص 284.

[3]. همان، ص 285_ 290.

[4]. سرمد، غلامعلی؛ روش های تدریس و هنر معلمی، قم، اشراق، 1376، چاپ اول، ص 132 _ 134.

[5]. خنیفر، حسین؛ نگاهی دوباره به روش ها و فنون تدریس، قم، بوستان کتاب، 1382، چاپ دوم، ص 60.

[6]. کاربرد روان شناسی در آموزشگاه، ص 215 _ 217.

[7]. نگاهی دوباره به روش ها و فنون تدریس، ص 58.

[8]. نظارت و راهنمایی تعلیماتی، ص 55.

 ویژگی های یک معلم خوب در تفکر ابن سینا

ابوعلی سینا می گوید: کسی که عهده دار تربیت کودکان می شود باید حداقل این خصوصیات را دارا باشد:

1- خردمند باشد: یعنی مهمترین خصیصه معلمی را که دانایی است دارا باشد و بر آنچه که آموزش می دهد تسلط علمی داشته باشد و بتواند پاسخگوی سوالات دانش آموزان باشد.

2- دیندار باشد: از دیدگاه تربیت دینی علی رغم اینکه بر دانایی معلم تاکید می گردد، با این وجود آن را شرط کافی برای نشستن بر کرسی معلمی نمی داند بلکه آنچه که معلم را الگو و سرمشق رفتاری دانش آموزان قرار می دهد، ادب، اخلاق و تقوای اوست. بنابراین منظوراز دینداری و دارا بودن این خصوصیات عالی، رفتاری است که لازم است شخصیت و منش معلم به آنها آراسته گردد.

3- آشنا با تربیت کودک باشد: بدون شناخت ویژگی های رشد و نیازها و خواسته های کودک در مراحل مختلف سنی و بدون آشنایی با چگونگی شکل گیری مفاهیم در ذهن کودک و دیگرابعاد شخصیتی او امکان تعلیم و تربیت وجود نخواهد داشت. معلم باید کودک را بشناسد و راههای تامین نیازهای عاطفی، اجتماعی وعقلی او را بفهمد.

4- باوقار و سنگین باشد: شغل معلمی به مانند دیگر شغل ها نیست، او با کرامت انسان سروکار دارد. اگر با وقار و با هیبت نباشد در چشم دانش آموزان کوچک جلوه می کند، در این صورت احترام و اعتماد از او سلب می شود. وقار و سنگینی و برخوردهای همراه با ادب و بیان سخنان حکیمانه، معلم را در نزد دانش آموزان بزرگ و قابل اعتماد می سازد و به عنوان الگو و تکیه گاه دانش آموزان محسوب می گردد.

5- با مروت باشد: این ویژگی نیز از این جهت مهم است که معلم با خردسالان و کودکان سروکار دارد، کسی که سخت دل و سنگدل است، نمی تواند با روحیه لطیف و ظریف کودک ارتباط برقرار کند. دل معلم باید نرم و به اصطلاح رحم دل باشد و از آنجایی که کودکان به علت کمی تجربه و کوچکی ظرفیت روانی خطاهای بسیاری را مرتکب می شود، معلم باید دارای روحیه گذشت و اغماض باشد و مروت و مردانگی را در مواقع لزوم و برای تادیب کودک در نظر داشته باشد.

6- پاکدامن باشد: این اصل از آنجا ناشی می شود که کودکان به معلم خود بسیار اعتماد دارند و هرگز در عفت و پاکدامنی او شک نمی کنند، لذا معلم باید از این اعتماد دانش آموزان در جهت تادیب آنها بهره جوید و حتی در اندیشه خود آنچه را که خلاف عفت و پارسایی است، نگذارند. فراموش نکنیم کوچکترین خلاف معلم در این راستا ضربه ای بر پیکره کودک می زند که قابل جبران نخواهد بود.

7- نظیف باشد: این اصل از این یافته روانشناسی ناشی می شود که کودکان قبل از آنکه به مرحله تفکر منطقی و تفکر انتزاعی برسند در مرحله حسی- حرکتی قرار دارند؛ یعنی ابزار شناختشان از جهان حواس آنهاست. کودکان دبستانی افراد را از وضع ظاهرشان ارزیابی می کنند، در واقع معلمی که سر و صورت و لباسش مرتب، تمیز و شیک است در نظر کودکان فردی بزرگ و قابل احترام است و فردی که تمیز و نظیف نباشد، از او دوری می کنند و حرفهایش را جدی نمی گیرند و اگر کودکان او را الگوی خود قرار دهند، کودکانی بار خواهند آمد که نسبت به نظافت و بهداشت فردی بی مسئولیت خواهند بود.

8- راه معاشرت را بداند: این ویژگی از اصل تفاوت های فردی ناشی می گردد. روانشناسی امروز در شناخت توانمندی های روحی و روانی آدمی معتقد است که افراد دارای الگوهای متفاوتی در رفتار هستند، زیرا محیط ژنتیکی و محیط اجتماعی کودکان و پایگاه های فرهنگی واقتصادی آنان با یکدیگر متفاوت است. حتی کودکان دوقلوی همسان با هم برابر نیستند. بنابراین معلم باید بداند که با هر کودک چگونه باید برخورد و معاشرت نماید. نسخه یکسان پیچیدن برای همه در سیستم تعلیم و تربیت جواب نمی دهد. از طرف دیگر معلم باید بداند که کودک را چه وقت تشویق و چه وقت تنبیه کند و زمان و مکان مناسب برای تعلیم و تربیت را بشناسد.